پنج شنبه 91 خرداد 18 , ساعت 1:45 صبح
بر چشم خنجری زنم تا نکند در عکست هی نگاه تو/بگو که دل را چه کنم هی میکند هوای تو؟ .. .. .. .. تو بشو یاس قشنگ لحظه های بی قرارم من میشم زلال بارون تا کنار تو ببارم. .. .. .. .. آبمیوه صداتم چرخ کرده نگاتم قربون اون چشاتم کشته خنده هاتم من مرده حیاتم تاعمر دارم فداتم بعدازمرگم خاک پاتم تا هستی خاطر خاتم;-):-o:-) .. .. .. .. صد سال بعد از مــــــــــرگ من* گر بشکافی قــــــــــــــــــبر من* خواهی شنید ازقلـــــــــــــب من* دوستت دارم دوســـــــــــــت من*
نوشته شده توسط nayabsaz | نظرات دیگران [ نظر]